جدول جو
جدول جو

معنی گل جبین - جستجوی لغت در جدول جو

گل جبین
آنکه پیشانیی چون گل لطیف دارد (معشوق)، آنکه چهره ای چون گل لطیف دارد (معشوق)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مه جبین
تصویر مه جبین
(دخترانه)
زیبارو، دارای پیشانی سفید و زیبا، آنکه پیشانی اش مانند ماه درخشان است، مه (فارسی) + جبین (عربی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل جهان
تصویر گل جهان
(دخترانه)
گل جهان، بهترین و زیباترین گل در جهان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل آذین
تصویر گل آذین
(دخترانه)
زیور و زینت گل، حالت قرار گرفتن گلها روی شاخه، آرایش و چگونگی قرار گرفتن گلها بر روی ساقه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جلنجبین
تصویر جلنجبین
گل انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلنجبین
تصویر خلنجبین
شربتی که از سرکه و انگبین یا شکر قند سازند سکنجبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلنگبین
تصویر گلنگبین
معجونی که با برگ گل، گلاب و عسل درست کنند، گل انگبین، جلنجبین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل آذین
تصویر گل آذین
طرز قرار گرفتن گل ها بر روی ساقه یا شاخه ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلنجبین
تصویر جلنجبین
گلنگبین، معجونی که با برگ گل، گلاب و عسل درست کنند، گل انگبین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مه جبین
تصویر مه جبین
آنکه پیشانیش مانند ماه تابان باشد، کنایه از زیبارو
فرهنگ فارسی عمید
معجونی که از گل سرخ و انگبین (عسل) یا قند تهیه کنند و آن در طب قدیم جهت تقویت تجویز میشده: گر بر کران دجله کسی نام او برد آب انگبین ناب شود گل گلانگبین. (عمادی مروزی رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار
طرز قرار گرفتن و شیوه آرایش مجموعه گلها بر روی دم گل اصلی یک گیاه آرایش گل. یا گل آذین چتری. گل آذینی است نامحدود که دم گلهای فرعی آن از یک نقطه دم گل مشترک جدا میشود و برگک های آن حلقه ای بنام گریبان میسازند مانند گل آذین حویج (گزر) و جعفری. یا گل آذین خوشه یی. گل آذینی است نامحدود که دم گل اصلی آن به دم گلهای فرعی کوتاه تری تقسیم میشود و گلها بر روی دم گلهای کوتاهتر فرعی قرار دارند مانند گل آذین شب بو و انگور. یا گل آذین دیهیم. گل آذینی است نامحدود و شبیه گل آذین خوشه یی که گلهای آن تقریبا همه در یک سطح قرار دارند مانند گل آذین گلابی و گیلاس. یا گل آذین سنبله. گل آذینی است نا محدود که گلهای آن فاقد پایک فرعی هستند و بر روی دم گل اصلی از پایین ببالا واقعند مانند گل آذین بارهنگ و گندم. یا گل کلاپرک. گل آذینی است نامحدود که گلهای آن بر روی طبقی بنام نهنج قرار دارند و این نهنج ممکنست صاف ویا برآمده باشد مانند گل آذین آفتاب گردان و بابونه. هر گل این گونه گل آذین معمولا بنام گلچه خوانده میشود مرکب کاپیتول. یا گل آذین گرزن. گل آذینی را گویند که ساقه گل دهنده و پایکها و بالاخره هر یک از پایکهای فرعی بیک گل منتهی شوند. این گلها از طرفی رشد و نمو انتهایی ساقه را متوقف میسازند و از طرف دیگر در تولید انشعابات فرعی آن موثرند گل آذین محدود. یا گل آذین محدود. گل آذین گرزن. یا گل آذین نامحدود. گل آذینی را گویند که ساقه گل دهنده آن بطور نامحدود میتواند برشد و نمو خود ادامه دهد و غنچه های جدیدی را بوجود آورد. این گل آذین دارای اقسام مختلف است که اهم آنها عبارتند از: خوشه یی سنبله دیهیم چتری کلاپرک
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که پیشانیش مانند ماه (قمر) درخشان باشد معشوق زیبا روی: خورشید نماینده بتی ماه جبینی کافور بنا گوش مهی مشک عذاری. (سنائی. چا. مصف. 324) ماه پیشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلنجبین
تصویر خلنجبین
((خِ لَ جَ))
شربتی که از سرکه و انگبین یا شکر و قند سازند، سکنجبین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گل آذین
تصویر گل آذین
((گُ))
آرایش و چگونگی قرار گرفتن گل ها بر روی ساقه گیاهان، نامی از نام های زنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جلجبین
تصویر جلجبین
پارسی تازی گشته گل انگبین گل انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل بدن
تصویر گل بدن
آنکه بدنی لطیف و زیبا مانند گل دارد
فرهنگ فارسی عمید
گل افشان گلریز، معطر خوشبو: اگر چه باده فرح بخش و باد گل بیز است ببانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه بدنش همچون گل لطیف و نازک است محبوب، نوعی قماش ابریشمی معمول هندوستان مانند تافته که قماش دو رنگ است (مثلا سرخی که بسیاهی زند) : هوایش کار پوشش مختصر کرد چو گلبن گل بدن باید ببر کرد. (میر یحیی شیرازی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل بیز
تصویر گل بیز
((گُ))
گل افشان، گلریز، معطر، خوشبو
فرهنگ فارسی معین
پروتئینی نامحلول در آب و محلول در اسید و قلیا که با هماتین ترکیب می شود و هموگلوبین را می سازد
فرهنگ فارسی عمید